نوحه واحسینا
یاورم در سختی ها با اشکِ سردم
حیرتم از ترک اسبم ، دل می رنجم
جسمم افتاده زرو یا روی پشتم
الوداع ای زینبا با خون نوشتم
خواهرم دستم بریده دیدی انگار
ریزشِ خونش کشیده زیر آوار
عذر می خوام ، عذر می خوام
***
وقتی شمشیرم کشیدم دیدم آهش
پا کشیدم از سوارم در کنارش
روی عهدم، سنگِ دردم، مرد بارش
بی قرارم، سر فرازم، در مزارش
ساقی کوثر زلالم دل می بیند
قافله تشنه به راهم می نشیند
دو کفم از ته بریده ، بارش خون
خستگی از تن کشیده رنگ بارون
عذر می خوام ،عذر می خوام
***
بی برادر در سفر زینب ندیده
حسرت غمخواریش در دل شنیده
ای خدا ظلم و ستم خوابیده در تن
طفل تشنه خسته از پیکار دشمن
واحسینا ، واحسینا
***
جسد خفته به خون یاران چه زیبا
در کنار زینبا جوشیده دریا
خیمه ها آتش زدن، بوی عزا شد
حزن اندوه نهان بر دل روا شد
سر سردار سفر بر نیزه بردن
گریه ها با تشنگان آویزه کردن
وا اما ما ، وا اماما
***
خادم اهل بیت:
جاسم ثعلبی (حسّانی) 25/07/1394
17/10/2015
:: برچسبها:
نوحه واحسینا ,
:: بازدید از این مطلب : 2047
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1